چرا دیپلماسی و علم به یکدیگر وابسته هستند؟ (۱)
اشاره: مقاله زیر به قلم رودنی دبلیو نیکولز در تاریخ ۲۵ ژوئن ۲۰۱۵ در سایت foreignaffairs منتشر شده است. این مقاله با بررسی اشکال مختلف دیپلماسی علم و فناوری و آثار آن، لزوم توجه به دیپلماسی علمی را به دولت ها، گوشزد می کند:
در بهار امسال وقتی وزیر امور خارجه آمریکا مشغول مذاکره با دیپلمات های
ایرانی بر سر چارچوبی برای توافق هسته ای بود، فیزیکدانی به نام ارنست
مونیز، که وزیر انرژی ایالات متحده است، در کنار جان کری حضور داشت. این
حضور او بحث «دیپلماسی علمی» را پر رنگ کرد. دیپلماسی علمی میتواند موجب
یاری رساندن دانشمندان به دیپلمات ها یا دیپلمات ها به دانشمندان شود و یا
موجب همکاری های علمی برای پیشبرد دیپلماسی باشد.
۱. مسئله ایران زنده ترین و تازه ترین مثال نوع اول است. اجرایی شدن هر
توافق احتمالی بین طرفین نیاز به مجموعه ای از بازرسان و سنسورهایی دارد که
به جهان بابت تقلب های احتمالی هشدار دهد. و هر مدرکی که این مجموعه ارائه
می کند، باید به گونه ای باشد که بررسی موشکافانه ی دانشمندان و مهندسین
جهان نتواند در صحت آن ها خدشه ای وارد کند. به عبارت دیگر، نقش مونیز در
این مذاکرات، نه تنها به بحث گذاشتن مسائل فنی با ایرانیان بود، بلکه او
کمک کرد تا غرب بتواند سامانه ی نظارتی مستحکمی را در مورد ایران طراحی
کند. بدون حضور او و دیگر دانشمندان، راستی آزمایی رفتار بد (یا خوب)
ایرانیان غیرممکن بود.
مشاوره های علمی نقش مشابهی را در مورد دیگر مسائل جهانی، از جمله مسئله
تغییر آب و هوا، مدیریت منافع مشترک جهانی، امنیت مجازی و حتی سلامت داد و
ستدهای تجاری و سلامت عمومی بازی میکند. واقعیت این است که پی ریزی اغلب
معاهدات طولانی مدت به چنین تخصصی نیاز دارد. موضوعی که جرج شلوتلز، وزیر
وقت خارجه آمریکا در سال ۱۹۸۴ در پیام معروفش به تمام مناصب وزارت خارجه
گفت: «انقلاب در صنعت ارتباطات، انرژی، علوم محیطی و دیگر جنبه های علم و
فناوری به ملاحظات علم و فناوری در سیاست خارجه اهمیت زیادی بخشیده است.
ملاحظاتی که در مخیله یک نسل پیش نمی گنجید.»
پیرو این گفته، از ۱۹۸۴ و به ویژه در دهه ی ۹۰، وزارت خارجه ی آمریکا مقام
مشاور وزیر امور خارجه در امور علم و فناوری را به وجود آورد. علاوه بر آن،
دفتر اقیانوس ها، محیط زیست و امور علمی بین المللی را( Bureau of Oceans
,Environment, and International Scientific Affairs) استحکام بخشید. شبکه
های میان سازمانی برای مشاوره های علمی را ایجاد کرد. و به صورت مستقیم یا
غیر مستقیم پای دانشمندان و مهندسان را به وزارت امور خارجه و آژانس توسعه ی
بین المللی (Agency for International Development) جهت اشتغال باز کرد.
۲. شکل دوم دیپلماسی علم و فناوری، دیپلماسی برای علم است. در این حوزه
کمک ها جهت دیگری دارد و دانشمندان به دیپلمات ها متکی هستند. به عنوان
مثال هزاران نفر از فیزیکدانان و مهندسان تراز اول جهان بدون کمک چندین
دولت به هیچ وجه نمیتوانستند تحقیقات رده بالا را در دستور کار خود قرار
دهند، کمک هایی که به ساخت شتابدهنده ی ذرات Cern با هزینه ای بالغ بر ۵
میلیارد دلار منتهی شد، بدون آن هزینه ها، دانشمندان مذکور نمیتوانستند با
کشف ذرات هیگز بوزون موفق به دریافت جایزه نوبل شوند. اگر تلاش جهانی برای
به اشتراک گذاری منابع، گردآوری استعدادها و برقراری و تداوم توجه سطح
بالای دیپلماتیک در طول چند دهه وجود نداشت، اجرای پروژه های «علم
بزرگ»(Big Science) مثل CERN غیرممکن بود.
علم کوچک “Little Science” نیز به یاری دیپلماسی نیاز دارد. زلزله شناس
آمریکایی جهت مطالعه بر روی زلزله ها در چین باید از پکن کسب اجازه کند.
زیست شناس انگلیسی برای جمع آوری نمونه های بیولوژیک در آفریقای جنوبی
ابتدا باید تأییدیه کشورهای مربوطه را بدست آورد. تیم زیست پزشکی وابسته به
سازمان های مردم نهاد چند ملیتی برای تولید یک واکسن جدید و استفاده از آن
در آفریقا، باید از چند کشور گواهی ترخیص کالا بگیرد. در هر گام این مسیر،
روابط خوب دیپلماتیک بین کشورهای ذی ربط الزامی است. اما فراتر از آن، به
دیپلمات های خوب نیاز است تا مهاجرت را تسهیل کنند، حامی کنفرانس های بین
المللی شوند و برای دانشجویان و اعضای هیئت های علمی ویزا صادر کنند.
۳. شکل سوم دیپلماسی علمی را میتوان علم برای
دیپلماسی در نظر گرفت. این نوع از دیپلماسی علم کمتر به چشم می آید و اهداف
دیپلماتیک بلند مدت تر را با ترسیم عمیق ترین و پایه ای ترین خط مشی های
علم دنبال می کند، یعنی ارزش های مشترکی همچون آشکارا، باز بودن و صداقت در
حرکت بدون مرز به سوی اکتشاف. در عین حال که دانشمندان برای جذب کمک های
مالی با یکدیگر در حال رقابت هستند، میتوانند در سرتاسر دنیا، در کشورهای
گوناگون با مذاهب، آداب و رسوم و زبان های متفاوت همکاری کنند. وقتی
دانشمندان ارتباطات وثیق برقرار میکنند و نتایج متقن به دست می آورند
اعتماد متقابل میان سردمداران علم و مهندسی رشد می کند. این دانشمندان به
نوبه خود میتوانند به رهبران سیاسی محتاط در مورد ارزشمند بودن روابط نزدیک
و حسنه اطمینان بخشند.
ادامه دارد….