آشنایی با دیپلماسی علم و فناوری آمریکا
اشاره: متن زیر پیاده شده ارایهای آقای مسعود براتی، مدیر گروه دیپلماسی شبکه کانونهای تفکر ایران (ایتان) است که در دومین هماندیشی دیپلماسی علم و فناوری انجام شد. در این ارایه به بررسی وضعیت دیپلماسی علم و فناوری ایالات متحده آمریکا در دو بخش نهادها و مصادیق پرداخته میشود.
یکی از مسیرهایی که میتوان بحثها خصوصا
بحثهای جدید را پرو بال داد بررسی تجربیات دیگر کشورهاست. در حوزه
دیپلماسی علم و فناوری ایالات متحده هم در حوزه ادبیات و هم در حوزه اجرا
پیشتاز است. و خیلی قبلتر از تولید ادبیات درباره آن، در مرحله اجرا آن
فعال بوده است.
در ابتدا برای آنکه بحثهایمان همگرا باشد ما از
دیپلماسی علم و فناوری یک تعریف خیلی مشخصی را ارائه کردیم. یعنی دو ساحت
برای دیپلماسی علم و فناوری درنظر گرفتیم: دیپلماسی برای علم و فناوری و
علم و فناوری برای دیپلماسی. شاید تعاریف دیگر و یا ساحتهای دیگری برای
دیپلماسی علم و فناوری مطرح شود اما ما الان این دو ساحت را مدنظر قرار
میدهیم. و بر اساس آن کار را جلو میبریم.
البته جنس این مطالعات، مطالعات پژوهشی
نبوده. یک مطالعه اکتشافی بوده که برای تامین خوراک این هماندیشی انجام
گرفته است. لذا اگر پژوهش دقیقی روی مورد آمریکا انجام شود ممکن است زوایای
مختلفی از آن کشف شود. نتایجی را که در این مطالعه اکتشافی بدست آمده را
ما دو بخش کردیم. یکی بحث ساختارها و نهادها و ساختارهای قانونی و دیگری
مصادیقی که از آنها به عنوان تحقق دیپلماسی علم و فناوری میتوان یاد کرد.
در بخش ساختارها و نهادهای قانونی چهار بخش وجود دارد.
اول
وزارتخارجه به عنوان رهبر بحث دیپلماسی علم و فناوری، دوم آژانس آمریکایی
توسعه بینالملل یا USAID که در سالهای اخیر در حوزه دیپلماسی علم و
فناوری ورود پیدا کرده است. سوم انجمن آمریکایی برای پیشرفت علم یا AAAS که
یک انجمن غیرانتفاعی است و در ذیل خود یک مرکز دیپلماسی علم دارد. و
چهارم لوایحی که مشروعیت قانونی برای کارهایی که در حوزه علم و فناوری
انجام میگیرد را تامین میکند.
در حوزه وزارت خارجه -خیلی مختصر
میگویم چون وقت کم است- یک تحقیقی سال 1999 توسط آکادمی ملی علوم آمریکا
انجام شد. عنوانش «نقش فراگیر علم، فناوری و بهداشت در سیاست خارجی» بود.
کل مسئله تحقیق این بوده است که ما در قدیم به خصوص در زمان جنگ سرد از
دیپلماسی علم و فناوری استفاده بیشتری در حوزه سیاست خارجیمان میکردیم،
اما این مسئله بعد از جنگ سرد کمتر شده. این تحقیق علت این مسئله را
ریشهیابی کرده بود و به نتایجی رسیده بود. و در نهایت راهکاری دادند که در
سال 2000 منجر به تاسیس دفتر مشاور علم در وزارت خارجه آمریکا شد. که در
حال حاضر ذیل معاونت رشد اقتصادی و محیط زیست آمریکا فعالیت میکند. از
ژوئیه 2014 هم دکتر فرانسیس کولن مسئول این دفتر هستند. ماموریتهای اصلی
که برای این دفتر ترسیم شده است شامل موارد زیر است: 1- به دفاتر وزارت
خارجه- سفرا و …- مشاوره علم و فناوری میدهند. 2- بورسهای مختلفی را
ارائه میکنند. مثل جفرسون وفلبرایت و فرانکلین و…3- نمایندگان علمی به
کشورهای مختلف اعزام میکنند. 4- یکی از کارویژههای مهمشان رصد تحولات
علم و فناوری دنیا ست،که توسط کسی که در دفتر سفارتخانه دارند انجام
میشود. 5- و تمرکزی هم در حوزه درگیر کردن بانوان در حوزه فعالیتهای علمی
دارند.
دفتر دیگری که در وزارت خارجه آمریکا در حوزه علم و فناوری
فعال است، دفتر همکاریهای علمی و فناوری است. که ذیل دفتر اقیانوسها و
محیط زیست بینالملل فعالیت میکند. کار اصلی آن پیگیری توافقهای علم و
فناوری آمریکا است. و برنامه سفیران علمی دارند که دانشمندان مطرح را با
هدف افزایش همکاریها با کشورهای جنوب و در حال توسعه به جاهای مختلف دنیا
اعزام میکنند. یک برنامه دیگری هم دارند که نام آن نوآوری جهانی از طریق
علم است.
بحث دوم آژانس USAID است. این آژانس معروفی است. از سال 1961
تاسیس شده و اما در این اواخر توجه جدی به حوزه علم و فناوری و نوآوری
کرده است. که نمونههایی از آن در افغانستان و هایتی در حال اجراست. این
آژانس همچنان صندوق توسعه ملی برای حمایت از کارفرینان را راهاندازی کرده
است. چون نهادی است که در حوزه توسعه کشورها کار میکند بخشی از این
کمکهای توسعهای را به حوزه علم و فناوری سوق میدهد.
انجمن آمریکایی
برای پیشرفت علم یک نهاد غیردولتی محسوب میشود. اما مبحثی که به مسئله ما
مطرح میشود یک مرکز دیپلماسی علم است که ذیل این انجمن کار میکند. این
مرکز به طور خاص در حوزه ترویج ادبیات دیپلماسی علم فعالیت میکند. مجله
دیپلماسی علم دارد، سایت دیپلماسی علم دارد که مقالات تقریبا به روزی دارد.
و یک کار جالبی که ما در حین بررسی سایتشان به آن دست یافتهایم این بود
که توانسته بودند برای اولین بار یک همکاری را با کره شمالی بر سر بررسی
آتشفشان پائکتو انجام دهند. که یک آتشفشانی مشترک بین کره شمالی و چین است.
برای اولین بار دانشمندان توانستهاند به قسمت کره شمالی آن بروند. و این
اتفاق از همین بستر مرکز دیپلماسی علم اتفاق افتاده است.
آقای نیورایتر
که سه سال پیش هم به ایران آمدند و موسس دفتر مشاور علم وزارت خارجه
بودند، اکنون مسئول مرکز دیپلماسی علم همین انجمن آمریکایی هستند.
نکته
دیگری که ما در بحث آمریکا با آن برخورد کردیم، قوانینی است که در حال
تصویب در کنگره است. این قوانین تلاش میکنند تا از دیپلماسی علم و فناوری
پشتیبانی کنند و یا به یک معنا مشروعیتهای قانونی برای فعالیتهای
دیپلماسی علم ایجاد کنند. مهمترینش لایحه همکاریهای علمی و فناوری
بینالمللی است. مسئلهاش یک مقدار به مسئله مبتلا به ما در این حوزه نزدیک
است- تعدد بازیگرانی که در این حوزه است و تعاملات فراوانی که وجود دارد-.
این لایحه قرار است، این بازیگران و تعاملات را همگرا کند و ساماندهی کند.
پیشنهادش در قانون این بود که یک نهاد جدیدی ایجاد شود که بتواند اینها را
مدیریت کند.
لایحه بعدی لایحه حمایت از محیط زیست جهانی است. بحث محیط زیست جهانی
مسئلهای است که در دیپلماسی علم و فناوری زیاد به آن توجه میشود.
پدیدهای جهانی که برای آن راههای علم و فناوری باید ایجاد شود.
لایحه
دیگر لایحه استارت آپ اکت3 است که چند ورژن عوض کرده است. این لایحه برای
افراد خارجی است که در آمریکا تحصیل کردهاند. با این قانون آنها
میتوانند زمینه یک کسب و کار را در آمریکا راه بیاندازند و در آمریکا
ماندگار شوند .
لایحه دیگر هم لایحه علم برای امنیت رقابت و دیپلماسی
است. این لایحه برای دانشمندان آمریکایی است تا بیشتر بتوانند در فضای
دیپلماسی فعالیت کنند.
وارد مصادیق که بشویم شوری سابق یکی از مثالهای
قدیمی این بحث است. در آن زمان درگیریها و تنشهای سیاسی بین آمریکا و
شوری آنقدر زیاد بود که رفت و آمدهای سیاسی در حداقلترین حالت- خط تلفن
قرمز- ممکن بود. اما در تبادلات دانشمندان ارتباطاتی وجود داشت و تقویت شد.
که این ارتباطات مصادیق جدی در استفاده از علم و فناوری دارد. اما بعد از
فروپاشی شوروی یک مسئله جدی برای آمریکا جود داشت و آن این بود که چگونه
دانشمندانی که در حوزه نظامی و تسلیحات اتمی فعالیت میکردند را مشغول کند،
تا آنها اطلاعاتشان را به کشورهای دیگر و گروههای تروریستی ندهند. در این
مورد آمریکا با کانادا و ژاپن یک همکاری انجام داد که مصداق مهمش در
اوکراین بود. چون بیشتر دانشمندان شوروی در کشور اوکراین بودند. آنها یک
مرکز علم و فناوری در اوکراین از سال 1993 ایجاد کردند. و توانستد با یک
سری پروژه هایی آنها را مشغول بکند. یک گزارش مفصلی در این قضیه هست که
میشود بعدا به آن اشاره کرد.
چین مورد بعدی است. بعد از دیپلماسی پینگ
پنگ که دیپلماسی معروفی است و 1979 که سفارتخانهها برقرار شدند،
توافقنامه همکاری در حوزه علم و فناوری بین آمریکا و چین امضا شد و جز
اولین توافقنامههای فیمابین دو کشور بود. و تا کنون ذیل آن 30 توافق نامه
دیگر امضا شده است.
نکته جالبی که در مورد آمریکا بدست آمد، این بوده
که یا قبل از آنکه رابطه سیاسی ایجاد شود و یا بلافاصله بعد از ایجاد رابطه
سیاسی توافق علمی و فناوری با آن کشور ایجاد شده است. این جنس خنثی علم و
فناوری و جذابیتی که برای برای قراری ارتباط دارد را نشان میدهد.
ژاپن
هم مورد دیگری در مقطع 1960-61 است. در آن زمان روابط سیاسی بین آمریکا و
ژاپن به دلیل اعتراضات جامعه مدنی در ژاپن به حدی رسیده بود که سفر
آیزونهاور به ژاپن کنسل میشود. آمریکا در این شرایط آقای ادوین راشو را که
یک دانشمند بنام بود را به عنوان سفیر آمریکا در ژاپن منصوب میکند. ایشان
یکسری پیشنهاداتی میدهند و ساختارهای همکاریهای علمی وفناوری بین ژاپن و
آمریکا را ایجاد میکند. ژاپنیها در سایتشان از آن به عنوان توافقنامه
تاریخی همکاری علمی و فناوری بین ژاپن و آمریکا یاد میکنند که تا الان
ادامه پیدا کرده است. و الان یک بنیادی توسط همین آقای راشو ایجاد شده که
تعاملات علم و فناوری بین دو کشور را پیگیری میکند.
لیبی مورد دیگری
است که ما به آن برخورد کردیم. از 2003 لیبی در سیاست خارجیاش چرخشی
اتفاق میافتد و سعی میکند تعاملاتشان را با آمریکا سامان دهد. و آن
اتفاقات بینالمللی که لیبی متهم بود را میپذیرد و بحثهایی پیش میآید که
منجر میشود 2006 یک توافق علمی و فناوری بین آمریکا و لیبی منعقد شود.
البته به خاطر تحولات لیبی ادامه پیدا نمیکند. همزمان با این توافق نامه
لیبی از قانون تحریم ایالات متحده خارج میشود.
پاکستان هم بعد از
تحولات 11 سپتامبر مد نظر آمریکا قرار میگیرد، چون در آن زمان آمریکا به
شدت به همکاری پاکستان نیاز داشته است. لذا همکاریهای جدی در حوزه علم
وفناوری و بهداشت و درمان بین دو کشور اتفاق میافتد. و چندین بار هم این
توافقنامه که کوتاه مدت هم بوده است تمدید میشود. در بررسی که ما کردیم
سه دلیل برای ادامه یافتن این همکایها اشاره شده است. این را از این باب
میگویم که شاید برای ما درسی در همکاریهای بینالمللیمان داشته باشد.
اول آنکه گزینههای همکاری از پیش مشخص شده است. بودجه در نظر گرفته شد و
سوم یک کمیته مشترک نظارتی در این همکاریها تعریف شده بود ه تا کارها را
پیگیری کند.
آخرین بحث، بحث خاورمیانه و جهان اسلام است. این از نظر
نمادین خیلی اهمیت دارد. آقای اوباما در آن سخنرانی معروفشان که در قاهره
داشتند، اعلام کردند که ما میخواهیم همکاریهای علمی و فناوریمان را
توسعه دهیم ومثالهای هم آوردند. بعد از آن یک صندوقی ایجاد میشود که به
این همکاریها کمک کند و پشتوانهای برای این همکاریها باشد. در زمینههای
مختلف هم کارهای مختلفی انجام میشود. یکی از برنامههایی که از نظر
نمادین مهم بود برنامه بانوان فناور بود، که بستری را برای همکاری بانوان
فناور در جهان اسلام و آمریکا فراهم کرده بودند. رفت وآمدهایی تحت این
برنامه انجام میشد. بحث فرستادگان علمی هم ذیل همین بحث بعد از سخنرانی
آقای اوبامابه طور جدی مطرح شد که در دفتر همکاریهای علمی و فناوری پیگیری
میشود.
نکته دیگر که به عنوان بحث آخر مطرح میکنم، این است که چرا
آمریکا باید به دیپلماسی علم و فناوری توجه بکند؟ یک نظرسنجی موسسه راگبی
در سال 2004 در جهان عرب انجام داده است. در آیتمهایی که مربوط به
ارزشهای آمریکایی و یا سیاستهای آمریکایی است علم و فناوری در اکثر
کشورها مورد استقبال است. مثلا در مغرب 90 در صد، در عربستان 48 درصد و
اردن 83 درصد موافق هستند. که این نسبت به درصد سایر ارزشها قابل توجه
است. البته بحث آموزشهم یک مقدار جذابیت دارد. یعنی دو حوزهای که در علم و
فناوری میگنجد، جذابیتهای خوبی برای جوامعی که مخاطب آمریکا هستند دارد.
لذا طبیعی است که آمریکا بخواهد به این حوزه توجه کند.