دیپلماسی عمومی

مقاومت در برابر رسانه ‌ها

مقدمه

عصر حاضر به عصر اطلاعات معروف است. در این دوره واژه‌هایی مثل انفجار اطلاعات و انقلاب اطلاعات به کرات شنیده می‌شود و کلیه تحولات با توجه به شرایط جدید سنجیده می‌شود. تحولاتی که در قرن بیستم در زمینه‌های فناوری صنعتی، فناوری رسانه‌ای، انقلاب الکترونیک، معرفی کردن اینترنت به تمام دنیا، به وجود آمده است، همگی باعث شده است که ایده‌ای به نام نتی‌زن[1] به جای سیتی‌زن مطرح بشود. اکثر مردم دنیا نتی‌زن شده‌اند. یعنی کسانی که دارند با نِت و نت ورک کار می‌کنند. این انقلاب الکترونیک اطلاعاتی باعث شده است تغییرات قابل توجهی در زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی، روانشناختی و حقوقی انسان امروزی مشاهده کنیم. از سوی دیگر این فناوری اطلاعات کمک کرده است که مدیران، سیاست‌مداران، دیپلمات‌ها و دولتمردان در تصمیم‌سازی خود تحت تأثیر قرار بگیرند و رفتار خودشان را اصلاح بکنند.

امروزه واقعاً نمی‌توانیم مسئله انقلاب اصلاحات و تأثیر آن را بر سیاست، روابط بین‌الملل و دیپلماسی نادیده بگیریم بلکه می‌توانیم تا آنجایی پیش برویم که بگوییم: حاکمیت ملی و قدرت سیاسی کشورها تحت تأثیر رسانه قرار می‌گیرد و حتی مورد چالش قرار می‌گیرد و این مسأله حاکمیت دولت‌ها را مورد چالش قرار می‌دهد.

گذشته از آنکه انقلاب اطلاعات بر دولت‌ها تأثیر گذاشته است، بحث احزاب و توده‌های مردم که سازنده رسانه‌ها هستند نیز مطرح است. مطلب مهم دیگر در این حوزه این است که اینترنت خودش به خودی خود روندی را به وجود نیاورده است، بلکه روندها را سرعت بخشیده است. هنر اینترنت و ماهواره‌ها در سرعتشان است. اینترنت، ماهواره‌ها و سایر وسایل ارتباط جمعی به عنوان یک نوع رسانه باعث شده است که در دنیا بعد از نیمه دوم قرن بیستم احساسات ضد جنگ و صلح‌طلبی به شدت افزایش پیدا کند و سازمان‌های زیادی پیدا شدند که گروه‌های خبر درست کنند و به هزاران نفر ایمیل و جی‌میل بفرستند و آنها را دعوت به انجام عمل خاصی علیه سیاست‌ها و اقدامات برخی دولت‌های خاص نمایند.

1- رسانه‌ها و ایده جهان وطنی

در عصر جهانی‌شدن ارتباطات و رسانه‌ها دیگر به نظر نمی‌رسد که مسأله مرزبندی میان ملت‌ها آن مفهوم وستفالیایی خود را داشته باشد. از این منظر نوعی ایده جهان وطنی توسط رسانه‌ها مطرح می‌شود که کلیه ملل دنیا را به یکدیگر پیوند می‌دهد. امروزه وب‌سایت‌ها، وبلاگ‌ها و عریضه‌هایی که در حمایت از موضوعی خاص توسط کاربران اینترنتی در مناطق مختلف دنیا امضا می‌شوند عملاً بیانگر یک نوع جهان وطنی می‌باشد. ایده‌ای که در آن کسی نمی‌تواند نسبت به مسائل پیرامونش بی‌تفاوت باشد. تحت چنین شرایطی با موجی که در دنیا به وسیله رسانه‌ها ایجاد می‌شود کلیه تصمیمات دولت‌ها و دیپلماسی کشورها تحت تأثیر این موج قرار می‌گیرند. بنابراین با توجه به تحولات به وجود آمده نمی‌توان نقش رسانه‌ها را نادیده گرفت و از آن چشم‌پوشی کرد. به عنوان مثال در ایران در انقلاب مشروطیت، مطبوعات در بین نخبگان نقش تعیین کننده‌ای داشتند (علما، روشنفکران، تجار). یکی از عواملی که باعث شده است در زمان حاضر رسانه‌ها از اهمیت بالایی برای تصمیم‌گیرندگان و سیاست‌گذاران برخوردار باشد، مسئله شفافیت در سیاست است که بسیار حائز اهمیت شده است. ایران عضو کنوانسیون سلاح‌های شیمیایی (CWC) در لاهه است و مهم‌ترین مسئله در این کنوانسیون‌ها مسئله شفافیت اعضای آن می‌باشد. این شفافیت شامل تمامی زمینه‌ها می‌باشد. این شفافیت یک استثنا دارد و آن استثناء مسائل بسیار مهم منافع ملی و امنیتی آن است که همیشه مخفی است. ولی غیر از مورد مطرح شده، کشورها باید شفاف عمل کنند. این شفافیت باعث شده است که مردم سخنشان را از زبان رسانه‌ها بزنند. رسانه‌ها سخنگوی توده مردم از یکسو و دولت‌ها از سوی دیگر می‌باشند.

در اینجا برای تبیین دیپلماسی رسانه‌ای به ذکر مثالی اکتفا می‌کنیم:

در اوایل قرن 20 که ایران تحت سلطه انگلیس و روسیه بود و به منطقه نفوذ این دو ابرقدرت تبدیل شده بود، بحرانی پیش آمد. در پی این بحران روسیه اولتیماتومی به ایران داد که ایران مستشار مالی آمریکا آقای شوستر را هرچه سریع‌تر از کشور اخراج کند. در همان زمان نیز به نحوی دیپلماسی رسانه‌ای توسط یکی از دیپلمات‌های ایرانی به عالی‌ترین شکل نمود پیدا کرد. فارغ از نتیجه بحث، خبر مظلومیت ایران در برخی رسانه‌های دنیای آن زمان انعکاس یافت. یک دیپلمات ایرانی در واشنگتن به نام میرزا علی قلی خان نبیل‌الدوله به عنوان کاردار ایران برای دفاع از حقوق ایران به وزارت خارجه آمریکا رفت و علاوه بر مذاکره با مقامات وزارت خارجه آمریکا با مدیران معروف روزنامه‌های آن زمان آمریکا مثل نیویورک آمریکن[2] صحبت و آنها را وادار کرد که در سال 1911 در مورد مظلومیت ایران از دست روس و انگلیس مطلب بنویسند. نیویورک هرالد نیز با تلاش‌های این شخص به نفع ایران مطلب نوشت. چنین اقداماتی توسط کاردار ایران در انگلیس هم انجام ‌شد؛ چنانچه روزنامه تایمز لندن نیز در خصوص طرفداری و حمایت از ایران، گزارشی تهیه کرد. از این منظر شاید بتوان او را یک دیپلمات برجسته‌ای دانست که مبادرت به دفاع از منافع ملی در چارچوب دیپلماسی رسانه‌ای کرد، ولی به دلیل آنکه در زمان پهلوی اول سیاست‌های دوران قاجار مورد نقد شدید قرار می‌گرفت، چنین اقداماتی نیز اصلاً به چشم نیامدند و مطرح نشدند.

2- دیپلماسی و دولت‌ها چه تعاملی دارند و آسیب‌شناسی دیپلماسی ما چیست؟

بحث و محور اصلی پاسخ به این سؤال چگونگی برخورد دولت‌ها با رسانه‌هاست. در دموکراسی‌های غربی، رسانه‌ها آزادند. به عنوان مثال در نیمه اول سال 1985 در انگلیس یک روزنامه‌نگار در گزارشی به این نکته اشاره کرده بود که خانم مارگارت تاچر نخست وزیر اسبق انگلستان به ملکه انگلیس گزارش داده است که اگر دست از حمایت آفریقای جنوبی و آپارتاید بر ندارد جامعه مشترک‌المنافع از هم می‌پاشد.[3] خبرنگاری در گزارش خود می‌نویسد: ملکه در این نشست به تاچر گفته است که این قدر از آفریقای جنوبی حمایت نکند زیرا جامعه مشترک‌المنافع به واسطه این اقدامات فرو خواهد پاشید. بلافاصله بعد از انتشار این خبر، مدیر کل تشریفات کاخ واکینگهام این خبر را تکذیب و اعلام کردند که به زودی از خبرنگار شکایت خواهند کرد. در مقابل این تهدید سردبیر دو راه بیشتر نداشت: یا اینکه باید تسلیم می‌شد و کوتاه می‌آمد و یا اینکه از خبرنگار خود حمایت می‌کرد. سردبیر، راه دوم را انتخاب کرد و از خبرنگار خود حمایت کرد و در دفاع از خبرنگار خود گفت: اگر کاخ واکینگهام دست از این ریاکاری برندارد چیزهایی را افشاء خواهند کرد که باعث پشیمانی سران کاخ واکینگهام خواهد شد. به محض چنین عکس‌العملی از سوی سردبیر روزنامه، مدیر کل تشریفات کاخ واکینگهام شکایت خود را پس گرفت. (این یک نمونه‌ای از حالت دموکراسی در رسانه‌های دنیا بود)

از این منظر شاید بتوان گفت که دیپلماسی ما تازه وارد این فاز می‌شود که وابسته‌های مطبوعاتی داشته باشیم. در وزارت خارجه از چند سال گذشته در خیلی از سفارتخانه‌های مهم ایران در سراسر جهان افرادی را به عنوان وابسته ارتباطات انتخاب کرده‌اند که بیشتر کار رسانه‌ای انجام می‌دهند. در حالی که اکنون و در عصر جهانی شدن ارتباطات و اطلاعات باید در این حوزه‌‌ها بیشتر هزینه کرد. به عنوان مثال سفرا باید با خبرنگاران و روزنامه‌نگاران کشورهای پذیرنده خود در ارتباط باشند و در ملاقات‌هایی که با آنها دارند به آنها ایده دهند و ارتباطشان با آنها قطع نشود. باید برای اینگونه اقدامات هزینه کرد نمونه دیگر این هزینه را آمریکا در جنگ خلیج‌فارس کرد. یعنی ماهواره‌ها و کانال‌های خبری در جریان جنگ اول و دوم خلیج فارس سعی کردند حرف‌های بوش پدر و پسر را به دنیا تحمیل کنند و تا حدود زیادی رسانه‌ها با دولت بوش به دلایل مختلفی که در این مقال نمی‌گنجد همراهی کردند. اگر چه در کوتاه مدت موفق بودند. ولی بعداً چه شد؟ الان افکار عمومی آمریکا نشان داد که دروغ‌های رسانه‌ای را قبول نکردند. اما نمی‌توان منکر قدرت رسانه‌ها به ویژه در دیپلماسی کشورها بود چنانچه چند ماه پیش چند خبرنگار با ژاک شیراک مصاحبه کردند، شیراک حرف‌های جنجالی در مورد ایران و تهدیدات اتمی ایران و اسرائیل بیان کرد ولی به محض آنکه صحبت‌های شیراک توسط این خبرنگاران به تمام دنیا مخابره شد ـ فردای آن روز ـ شیراک معذرت‌خواهی کرد و از مواضع قبلی خود عقب‌نشینی کرد.



[1]. Netizen

[2]. دست‌نوشته‌های این درخواست در مرکز اسناد انقلاب اسلامی موجود است.

[3]. معمولاً هفته‌ای یک بار نخست‌وزیر در انگلیس پیش ملکه می‌رود و در آن اتاق کسی وجود ندارد و نخست وزیر به صورت تشریفاتی به ملکه گزارش می‌دهد.




سید وحید غروی

رئیس دانشکده روابط بین‌الملل وزارت امور خارجه
بر گرفته از : وبگاه مرکز تحقیقات استراتژیک

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۰۲
عبدالکریم فیروزکلائی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی